کار، زندگی، یادگیری



اگر خاطرتان باشد یک بار پیام یک دانشجو را اینجا کپی کردم که نسبتی یا نسبت هایی با من داشت و متن پیام آنقدر گنگ بود که من دچار بحران هویت شده بودم :))

 

این دانشجوی ما یک دختر خانوم است که از روی ظاهرش اصلا نمیشود فهمید چند سال دارد

جثه بسیار ریزی دارد، آرایش بی ربطی می کند و کفش پاشنه بلندی می پوشد که به او نمی آید

راستش دارای مشکلاتی است هم از نظر فیزیکی و جثه و هم به لحاظ آن بالاخانه

و چهره اش هم بماند.

 

به هر طریقی که شده دو سال پیش از پایان نامه اش دفاع کرد

ولی هنوز که هنوز است بیشتر از دانشجوهایی که کلاس دارند در دانشگاه آفتابی می شود!!

یک بار به من پیام داد که به عنوان مشاور کودک جایی مشغول به کار شده و راهنمایی خواست که فردا اولین مراجعه کننده اش را ملاقات می کند و چطور باید در برخورد اول با او مواجه شود!!!

حتی اگر او قویترین دانشجوی رشته خودش بود، طبعا این کار در تخصصش نبود و اصلا درست هم نیست که کسی غیر متخصص مثلا بخواهد برای کودک خانواده ای راهکار تربیتی ارائه دهد و باعث بدتر شدن اوضاع یا بی اعتمادی آن خانواده به مشاور کودک شود :/

 

ولی آنقدر این دختر ظریف و شکننده است که نمی توانی به همین صراحت این حرفها را به او بزنی.

 

با یکی از همکارهای ما صحبت کرده بود که میخواهم کتاب درباره روش تحقیق بنویسم!!! 

ایشان هم برای این که باز دخترک قصه نشکند، گفته بودند اول باید خیلی مطالعه کنی و بعد هم چند سوال بهش داده بودند که هر وقت توانستی به این سوالات به صورت دقیق پاسخ دهی، میتوانی اقدام کنی برای نوشتن کتاب

و نتیجه چه بود؟

ایشان سوالات را برای تک تک همکارهای دیگر (از جمله بنده) کپی می کردند و می خواستند جواب بدهیم!!!

من چند باری جواب دادم

ولی ظاهرا بقیه همکارها همان را هم انجام ندادند

 

یک روز همان همکار که راهنمایی اش کرده بود خیلی شاکی (که کاملا حق داشت) تعریف می کرد که این خانوم دانشجو بلند شده رقته مطب خانوم ایشون و پیشش گریه زاری راه انداخته که چرا آقای دکتر جواب پیام و تلفن من رو نمیده!!!

 

ایشان بهت زنگ میزنه که استاد دانشگاه هستید من یک لحظه بیام ببینمتون؟

بهش میگی هستم ولی کلاس دارم یا جلسه دفاع هستم

دو دقیقه بعدش سر همان کلاس است!!!

 

بهم پیام داده برای دفاع فردا که راهنما هستید داورها چه کسانی داور هستند؟

اول جواب ندادم

دست بردار نبود و تلگرام و اس ام اس چند بار پیام داد

در نهایت جواب دادم و نوشتم خانم دکتر فلانی و خانم دکتر بهمانی

پیام داده: از اساتید آقا کسی نیست؟ کار واجب دارم!!

 

اصلا هم تابلو نیست منظورش از اساتید آقا چه کسی است!

خوب اگر ایشان مایل باشند با شما هماهنگ شوند خودشان جواب می دهند و .

و این میشود که من دیگر نه تنها جواب نمی دهم که بلاکش می کنم

 

و حالا این هفته بدون هماهنگی آمده 

فاصله بین دو کلاس آمده اتاق

و با وجودی که می بیند من مشغول مطالعه و نت برداشتن هستم برگه ای می گیرد جلوی رویم و می گوید میشه اینو نگاه کنید؟!!!

من هم میگم نه واقعا سرم شلوغه

تشکر می کند و بیرون می رود

 

چند دقیقه بعد که برای کاری از اتاق خارج میشوم جلو می آید و می گوید: استاد آیا خطایی از من سر زده است (کلا طرز حرف زدنش شبیه دوران ناصرالدین شاه هست)

میگویم نه چطور؟

میفرمایند: آخه خودتون گفتید هر وقت سوالی داشتم می توانم بیایم ولی حالا جواب ندادید!!

 

حواسم به آن پیام نیست اگر نه حتما می گفتم بله خطایی سر زده

ولی فقط میگویم نه عزیزم فقط سرم خیلی شلوغ است

باز هم تشکر میکند و میرود

 

 

دانشگاه 3-4 کیلومتر خارج شهر است

و این که او این همه راه را می آید و میرود برای خود من غصه آور است

و این که خانواده اش حواسش بهش نیست غصه آورتر

گاهی فکر میکنم خانواده اش از خدایشان است که چند لحظه هم شده نباشد که با آن طرز بیان و  . خسته شان کند

ولی منصفانه نیست

کاش بیشتر هوایش را داشته باشند.


تصمیم داشتم سر فرصت ی پست بنویسم درباره اتفاقات مربوط به ممنوعیت پذیرایی و

ولی کامنت گندم باعث شد کلی در جوابش بنویسم و به خودم که اومدم دلم برای گندم سوخت با جواب به این طویلی :))

اینه که تصمیم گرفتم همون جواب رو پستش کنم:

 

گندم جان  بخشنامه مال امساله و فقط هم دانشگاه آزاد

خوب همه عادت داریم به روال پذیرایی تو جلسات دفاع

حتی تو کشورهای دیگه هم ی اتاق بغل اتاق دفاع هست برای پذیرایی بعدش

در حد معقولش نمی فهمم چرا باید ممنوع بشه

میگم معقول چون منم دیدم طرف بورک و دلمه و انواع مختلف میوه و شیرینی و آجیل میاره برای پذیرایی که اصلا اون جو آکادمیک  جلسه دفاع رو به هم می‌ریزد

گندم به نظرت هرچی شد قانون باید بگیم چشم و تمام؟

اصلا قوانین باید ی عقل سلیم و منطقی پشتشون باشه یا نه؟

فک کن اون روز تو نگهبانی به دانشجو گیر دادند آب هم نباید ببری!!!!

دقیقا روز قبل تاسوعا

گفتم بهشون میگفتی من کربلا نمیرما 

 

فکر کن توی یک روز باید ۵ تا جلسه دفاع به عنوان داور یا راهنما باشی

جلسه ها به دلیل این که سه استاد باید باشند گاهی بینشون فاصله هم هست

تابستانه و اونم روز پنجشنبه و بنابراین سلف و بوفه و آبدارخانه تعطیله

دور و بر دانشگاه هم یکی دو تا فست فودی هست که چون دانشجویی نیس معمولا یا بسته ن یا مواد غذایی شون تازه نیس

دانشگاه تو جاده س و خارج از شهر

 

تو مجبوری ۵ تا جلسه فک بزنی ولی حق نداری و دسترسی نداری که حتی آب بخوری

من پنجشنبه ٢١ شهریور دقیقا تو این وضعیت بودم

از ٨ صبح تا ۴ عصر

و خوب چون جلسات از ٨ شروع میشه و به خاطر اون خارج شهر بودن باید حداقل ۴۵ دقیقه قبلش راه بیفتی نه تونستم صبونه بخورم نه چیزی بردارم

 

ببین دانشجو مسئول خورد و خوراک من نیستا

اون جعبه شیرینی هم اصلا دست نخورده بود

ولی منظورم اینه وقتی قانونی هست باید کنارش ی امکانات حداقلی هم باشه

مثلا سلف موظف بشه اون پنجشنبه تابستون رو استثنایا سرویس بده

یا آبدارچی باشه و ی چایی دستت بده

 

اینم بگم اگر ممنوعه چرا باید بره تو اتاق رییس؟؟

تازه همون دانشجویی که نزاشته بودن آب بیاره داخل می‌گفت تو نگهبانی کل وسایلشو چک کردند و مجبور شده از همشون پذیرایی کنه !!!!

من میگم جلو ریخت و پاش رو بگیرند ولی منطقی

ی کانکس خودشون بزارند پک آماده پذیرایی بدن به دانشجو در حد ی آب معدنی و دو تا شکلات

 

اینجوری نه لازمه دم در به دانشجو توهین بشه نه کسی سرک بشه تو سالن برای جاسوسی و نه این اتفاقات احمقانه بیفته

هزینه سنگینی هم به دانشجو تحمیل نمیشه 


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

دانلود آهنگ امیر قره چاهی میل ورم شاپ mealworm shop شکل شهرهای اسلامی گیلبرت بَلْ‌وا ســکــوت همه چی از همه جا ناویدن چیزی آونگان ejarekhodro